ساخت سیمرغ در دبی؛ ضرورت یا عادت؟
جشنوارهی فیلم فجر امسال با حاشیهای همراه بود که شباهتی به حاشیههای همیشهگی آن نداشت و با موضوع طراحی و ساخت که دغدغه فبلب ایران هم هست مرتبط بود. این روزها که کشور بهواسطهی توسعهی رسانههای جمعی سیاسیتر از قبل شده و رسانهها بیش از پیش برای مردم ذائقهسازی میکنند، دغدغهها و گفتمانهای سیاسی هم بیشتر از قبل در میان مردم است و این طور حاشیهها هم که خیلی وقتها عمق غیرسیاسی دارند در سطح سیاسیشان متوقف میشوند. حاشیهی امسال با انتشار خبری شکل گرفت که مدعی میشد سیمرغهای جشنواره فیلم فجر را یک شرکت مستقر در دبی خواهد ساخت. این انتخاب به گفته مسئولان به دلیل پیچیدگیهای ساختی این تندیس و نبود صنعتگر ماهری که بتواند چنین کاری را در کشور بپذیرد رخ داده است!
البته بعد از توضیحات مسئولان جشنواره مبنی بر برونسپاری ساخت تندیس بلورین به شرکتی مستقر در دبی (+)، حساسیت بیشتری در رسانههای جمعی و ملی برانگیخته شد که غالب آن نیز سیاسی یا اجتماعی بود. غالب صحبتها پیرامون این بود که جشنوارهی فجر، جشن انقلاب اسلامی است و این پیوست فرهنگی مهم باید در شیوهی برگزاری آن هم نمود داشته باشد، همچنین مسئلهی حمایت از تولید داخلی نیز از دیگر عناوین انتقادات مطرح شده بود. فعالان صنایع دستی کشور نیز مدعی بودند امکان ساخت چنین تندیسهایی در داخل کشور وجود دارد و حتی موارد متعدد دشوارتری هم پیش از این در کشور جایگزین نمونههای خارجی شده است. مسئولین جشنواره نیز در مقابل ادعا داشتند که با عمده شرکتهایی که در داخل ساخت تندیس میکنند صحبت شده است و آنها ابراز کردهاند که ساخت سیمرغهای بلورین جشنواره نیاز به تکنولوژی خاصی دارد که ما در داخل کشور فاقد آن هستیم. همچنین دبیر جشنواره در یک برنامهی تلویزیونی اشاره کرد که هر ۳۷ دورهی قبل نیز این تندیس به خارج از کشور سفارش داده میشده است (+).
مساله ما در فبلب اتفاقا سیاسی نیست. مدل «واردات همه چیز از خارج» مدلی فکریست که کشور چند دهه و در میان گوناگونی سلایق سیاسی با وجود شعارها و علاقههای گوناگون به هر تقدیر در بخش بزرگی از نیازها محترم شمرده میشود و به راحتترین و سریعترین انتخابهای هر مدیر تبدیل شده است. غافل از این که وقتی نیازی در داخل کشور محقق نمیشود و اراده میکنی تا آن را محقق کنی در واقع قدم برای پیشرفت برداشتهای.... شاید اگر این ۳۷ سال نیاز به ساخت تندیس جشنواره فجر انقلاب اسلامی به عنوان یک فرصت دیده میشد امروز صنایع کوچک و بزرگ بسیاری از کنار همین نیاز رشد کردهبودند و روشهای ساخت در درون کشور بالندهتر شده بود.
مساله دیگر فهم مقوله پژوهش و توسعه در موضوعات مربوط به طراحی و ساخت است. خیلی از صنایع بزرگ چابکی لازم برای حل مسائل کوچک اما نوآورانه را ندارند و فضاهای پژوهشی و تجربی مانند فبلبها از اصل برای رویارویی با همین چالشهای خرد اما نوآورانه و جدید طرحریزی میشوند. فبلب بستری است برای تحقیق ایدهها و ساخت تقریباً همه چیز! این شعار و ادعا میتواند در موضوعات متعددی که روحیات نوآورانه دارد مورد تجربه و امتحان قرارگیرد. برگزارکنندگان جشنواره، مثل خیلی بخشهای دیگر در کشور تلاش چندانی برای امکانسنجی ساخت داخل این تندیسها نکردهاند، و این رویکرد خیلی زیاد شبیه رویکردهای دیگریست که ما در حل مسائل خرد و کلان شخصی و ملی خودمان داریم. #خودت_بساز روزی که بخشی از فرهنگ شخصی ما شد امیدوار خواهیم بود که فرهنگ ملی و دولتی ما را هم تحت تاثیر قراردهد.
حل مسائل مختلف کشور از جمله خرده مسائلی نظیر ساخت تندیسهای بلورین جشنواره فجر، تکنیکهای متنوع شناختهشده و حتی راههای ناشناختهای دارد که میتوان آنها را یافت. تنها کافی است که در فاصلهی مناسبی از رویارویی با نیاز و پیش از آغاز این رویدادها به حل خودباورانه و نوآورانه آنها اقدام کنیم. کمترین بهرهای که رویکرد خودباورانه برای ما دارد، حتی اگر ما را به حل آن نیاز خاص در مدت زمان محدود نرساند، رشد روشها و ظرفیتهای طراحی و ساخت در کشور خواهد بود.
افزودن دیدگاه جدید