شماره :
206
دوشنبه 1400/02/27 05:15

چرا دیزاینرها برای شروع کسب‌وکار چند قدم جلوترند؟

این موضوع که تعریف دقیق دیزاین چیست و یا گستره آن چه مسائلی را در برمی‌گیرد، تفاوت آن با هنر چیست، چه پیش‌نیازهایی لازم دارد، مراحل طراحی کدام‌اند و با هم چگونه در ارتباط‌‌ند، موضوعاتی هستند که پاسخ‌های قطعی و یگانه‌ای ندارند. هرکسی که در این فضا تنفس کرده و یا درجستجوی پاسخی برای این سوالات برآمده باشد، با مفاهیمی مواجه شده که امروز، اهل کسب و کارهای نوپا هم با آن بیگانه نیستند. می‌توان گفت فارغ از رشته تحصیلی که می‌تواند به هنر مرتبط یا بی‌ربط باشد، اصطلاحی مانند «تفکرطراحی» امروز کلمه‌ای آشنا برای فعالان حوزه نوآوری است.

شما فکر می‌کنید که این ارتباط و اشتراک‌ از کجا سرچشمه می گیرد؟ شاید برای پاسخ به این موضوع بهتر باشد شناخت بهتری از خود مفهوم دیزاین پیدا کنیم... 

مفهوم دیزاین

دیزاین اساسا تلاشی است برای پاسخ به یک صورت مساله بیرونی که البته از ابعاد زیباشناسانه نیز برخوردار است. شاید در مورد هنر که بیشتر پاسخ به یک دغدغه درونی است، هنرمند تنها به احوالات درونی خود نظر داشته و آنچه که دوست دارد را به دیگران نشان دهد، اما در مورد دیزاین این دیگران هستند که صورت مساله را طرح می‌کنند و این طراح است که باید پاسخی برای آن پیدا کند. از همین‌جا می‌توان به این نکته پی برد که طراحان باید برای درک هرچه عمیق‌تر نیازها و توانمندی برای پاسخ‌گویی هرچه بهتر به آن‌ها، درک درستی از جامعه و مردم داشته باشند و احوالات اجتماع را از جنبه‌های گوناگون در نظر بگیرند.

دیزاین از ابتدا با موضوع اقتصاد همراه است و درواقع فراتر از ذوق و علاقه‌مندی، به عنوان کسب و کار طراحان نیز مطرح است. از سوی دیگر، در روال تاریخی دیزاین نیز، هرچه اهمیت این حوزه بهتر درک شد و دست‌رسی اقشار بیشتری از مردم به آن ممکن گشت، طراحان با گستره وسیع‌تری از چالش‌ها و جنبه‌های پیچیده ی انسانی رو‌به‌رو شدند. این موضوع تا جایی پیش رفته است که امروز در بسیاری موارد، دیگر تخصص و بینش یک فرد کافی نیست و نیاز است که گروهی از متخصصان رشته‌های گوناگون در کنار هم پاسخی برای یک مساله بیابند.

دیزاین؛ بیش‌تر از یک رشته

دیزاین یک رشته‌ی انحصاری نیست، بلکه دامنه‌ای از بینش، دانش و نظریات آکادمیک، اقتصادی، زیست‌محیطی، علمی و هنری را با فرآیندِ روزمره‌ی تجربه‌ی زیسته در بر دارد و با مصنوعات، سیستم‌ها و فرآیندهای زندگیِ برساخته‌ی ما می‌آمیزد. دیزاین، برای آنکه انتظارات مختلف از یک پروژه را با هم سازگار کند، از مرزهای بین رشته‌ای عبور می‌کند و قابلیت‌های این رشته‌ها را دگرگون و با هم هماهنگ می‌سازد. از این منظر، دیزاین دقیقا در نقطه مقابل منطق سنتی آکادمیک است که برای رشته‌ها مرزهای قطعی تعیین می‌کند. دیزاین، به جای آنکه بخواهد همه چیز را در یک رشته‌ی جداگانه بداند، می‌خواهد از همه عرصه‌های متعددی که یک پروژه را شکل می‌دهند «به قدر کفایت» بداند. بنابراین امروز شاهد افرادی هستیم که در حوزه طراحی حضور دارند اما الزاما در رشته‌هایی مثل معماری یا طراحی صنعتی تحصیل نکرده‌اند.

امتیاز طراحان در کسب‌وکارهای جدید

کسب‌وکارها سال‌هاست که هستند، اما آنچه کسب‌وکارهای امروزی را از کسب‌وکارهای سنتی متمایز می‌کند رویکردهای تازه‌ی آن‌هاست؛ رویکردهایی که مستقیم و غیر مستقیم نگاهی به فضای دیزاین و تفکر طراحی دارد. اگرچه کسب‌وکارهای جدید، امروز چنان جدی شده‌اند که ممکن است به طور مستقل مفهومی تازه بنظر برسند، اما همین پیوندِ مفهومی سبب شده تا طراحانی که قصد ورود به فضای استارت‌آپی و کسب‌وکارهای تازه را دارند، چند قدم جلوتر از کسانی باشند که بدون هیچ آشنایی با این مفاهیم، به این حوزه ورود می‌کنند.

به طور مثال می‌توان به حلقه بازخوردِ ساختن - اندازه‌گیری - یادگیری اشاره کرد که قلب مدل کسب‌وکارهای جدید و موفق است. این حلقه به طور ساده فرآیندی را نشان می‌دهد که از سه مرحله اصلی تشکیل شده. حلقه‌ی اول ساختن است؛ ما وقتی ایده ای داریم در اولین گام باید آن را بسازیم و حاصل آن یک محصول باشد. در مرحله‌ی بعد باید این محصول را ارزیابی کنیم و بازخورد این ارزیابی، راه‌هایی است که باید برای بهبود ایده ها بیاموزیم. این چرخه تا رسیدن به پاسخ مناسب تکرار خواهد شد. اگرچه جزئیات بیشتری برای گفتن هست اما همین مثال هم ما را دقیقا به یاد فرآیند طراحی می‌اندازد. مثلاً یک دانش‌جوی معماری را تصور کنید. برای او صورت مساله ای تعریف شده و او برای پاسخ به آن ایده‌هایی دارد. او باید این ایده‌ها را تبدیل به طرحی قابل ارائه کند و با عرضه‌ی آن به استاد و دیگران، فهرستی از مشکلات آن طرح را به دست آورد. درنتیجه، او با با آموخته‌های تازه‌اش، ایده‌های قبل را اصلاح کرده و طرح جدیدی ارائه می‌دهد. در اینجا نیز دانش‌جو تا رسیدن به یک طرح مطلوب این چرخه را تکرار خواهد کرد.

این چرخه‌ها الهام گرفته از یک نوع تفکر هستند، تفکری که شاید از خاست‌گاهی غیر از دنیای هنر و طراحی برآمده باشد، اما عمیقاً با آن مرتبط و نزدیک است. این ارتباط و نزدیکی، برای طراحانی که در طول تحصیل و کار خود به طور پیش‌فرض این فرآیندها رو تجربه کرده‌اند، یک مزیت مهم در دنیای کسب‌وکار است.


افزودن دیدگاه جدید

X