شماره :
116
شنبه 1400/02/11 04:20

سیر تکامل ارتباط طراحی و ساخت

فرایند طراحی، در طول زمان سیری تکاملی را طی کرده تا به شکل امروزی خود رسیده است. در فرایند سنتی و بومی طراحی، پیوند تنگاتنگی با ساخت وجود داشت. شاگرد ها با حضور در مراحل ساخت، کم کم مهارت های لازم را از استادان خود می آموختند. اما این روند کم کم چنان به سمت مهارت های ساختی گروید که بین فرایند طراحی و ساخت جدایی افتاد. البته جدایی طراحی از ساخت ابتدا نه تنها منجر به انزوای طراح نشد، بلکه او را در مرکز توجه قرار داد.

جدایی طراح از روند ساخت به نقشی محوری برای «نقشه» انجامید. اگر طراح دیگر آن صنعت گری نیست که شیئی را می سازد، لاجرم باید دستورالعمل های ساخت را به آن هایی که آن را می سازند، منتقل کند. وقتی ابزاری به نام «ترسیم» هم وارد روند طراحی شد، بسیاری از خطاهایی که در فرایند سنتی رخ می دادند، کاهش یافت و این امکان بوجود آمد تا بدون صرف وقت و متحمل شدن هزینه ساخت نهایی، بسیاری از چالش ها را در ترسیمات، شناسایی و حل کنیم. این موضوع گشایش قابل توجهی در مسیر تغییرات بنیادی و نوآوری های زیاد در طراحی محسوب می‌شد.

البته این فرایند هم معایبی داشت، چراکه دراین شیوه، شاید طراح بتواند با دیدن نقشه دریابد که طرح نهایی چگونه خواهد بود ولی درنمی یابد که چگونه باید کار کند. از طرف دیگر حتی ظاهر طرح ها هم ممکن است در نقشه ها به نحوی گمراه کننده ارائه شود. پس فرایند طراحی در این نقطه هم متوقف نشد و کم کم به سمت طراحی از راه علم کشیده شد، به شکلی که طراحان فقط به میز نقشه کشی‌ متکی شدند و به تدریج جدایی طراح از روند ساخت بیشتر و بیشتر شد. پیش فرض های آنان درباره مسائل طراحی درست نبود و الگوهای طراحان نسبت به واقعیت نارسا بود.

 امروزه تقسیم کار میان کسانی که طراحی می کنند و کسانی که می‌سازند، اساس جامعه فن مدار ما شده است. با روشن تر شدن مشکلات این فرایند هم، طراحان خلاء جدایی از فرایند ساخت را متوجه شدند و حالا هر روز برای همنشینی دوباره‌ی طراحی و ساخت تلاش می‌کنند. جایی که بتوانیم طراحی و ساخت را در کنار هم تجربه کنیم.

اما طراحان امروز و آینده را به طور کلی در سه دسته میتوان دید:

طراحانی که هم با مشتری و هم سازنده بی ارتباط باقی می مانند. آنها در انتظار سفارش مشتری می مانند، طراحی را آماده میکنند و از صحنه خارج می شوند. بیشتر کارمند هستند تا مشاور.

دسته ای دیگر اهل جست و جوی فعال برای تغییراتی در جامعه هستند. این طراحان علاقه مند به ایجاد ارتباط مستقیم با گروه های استفاده کننده هستند و گاهی با اقشار محروم و اجاره نشین های نواحی فقیر سر و کار دارند. چنین طراحانی خود را رهبر نمی دانند بلکه جریان ساز و سخن گو می شوند. اما چالشی که این دسته با آن مواجه هستند، آنست که چون به منابعی جز منابع موجود در جامعه محدود خود تسلطی ندارند، طراح نفوذ خودش بر طراحان دیگر از دست می دهد مگر از راه قدرت سرمشق بودن.

طراحانی هم راه میانه را برمیگزینند، به گونه ای که نقش متخصصان حرفه ای و صاحب صلاحیت را حفظ می کنند اما سعی دارند استفاده کنندگانِ طرح هایشان را در فرایند طراحی درگیر کنند. درواقع رویکردی مشارکتی دارند.

افزودن دیدگاه جدید

X